از نظر روانشناسي، اهمالكاري يا تنبلي يعني به آينده محول كردن كاري كه تصميم به اجراي آن گرفتهايم. به طور كلي، به تعويق انداختن كار، رفتاري ناپسند و ناراحتكننده است كه پيامدهاي ناخوشايندي در بر دارد و هرگز نميتوان از تاخير در انجام كارها، به تصور و گمان بهتر ارائه كردن آنها دفاع كرد. اهمالكاري به هر شكلي كه باشد، رفتاري نامطلوب و نكوهيده است كه بتدريج در وجود انسان به صورت عادت درميآيد. پس با آن مبارزه كنيد، زيرا پيامدهاي تاخير در كار، براي خود شخص نيز رنجآور است و احساسي كه از اين تاخير در او ايجاد ميشود، علاوه بر زيانهاي پيشبيني شده و نشده، شرمساري و بيزاري از خويشتن را نيز در بر دارد.
از نظر آماري، اين عادت نزد بيشتر مردم رايج است و بسيار نادرند كساني كه دچار اين بيماري نباشند. عادت به تعويق انداختن كار در انسان، نظير بسياري از عادتهاي ديگر همچون پرخوري و سيگار كشيدن، جنبه فراگير دارد و مردم با اين كه از زيان آنها آگاه هستند، با وجود اين از كنارش بيتوجه ميگذرند.
ما عادت داريم براي خطاهاي خود ازجمله تاخير در كارها، به عذر و بهانه و منطقي جلوه دادن آن رو آوريم، در نتيجه با اين كار خود، به تجديد و تقويت آنها كمك ميكنيم. وقتي براي به تعويق انداختن كارهاي خود عذر و بهانه ميآوريد، در حقيقت آن را موجه جلوه ميدهيد و عواقبش را از ياد ميبريد.
خصوصيات افراد تنبل
اين افراد از تاخيري كه در كارشان دادهاند، ناراحت و پشيمان هستند. تنبلي اين افراد با احساس ناخوشايندي همراه است و همچنين احساس پوچي و بيارزشي ميكنند. در بيشتر گزارشها اين نكته جلبنظر ميكند كه افراد ياد شده از نداشتن اعتماد به نفس شكايت دارند. وجود نشانههاي افسردگي، خستگي، سردردهاي شديد، بيخوابي، فشارخون و زخم معده در وجود فرد تنبل، گواه بر آن است كه او ميخواهد خود را از رنج تنبلي نجات دهد.
در كارشان احساس مسووليت نميكنند و در زندگي بتدريج دوستانشان را از دست ميدهند. احساس مسووليت نكردن باعث ميشود افراد تنبل به نصايح دوستان، استادان و كساني كه ميخواهند در اين باره به او كمك كنند گوش ندهند، در نتيجه بتدريج آنها را از دست ميدهند.
به طور كلي، به تاخير انداختن كارها از 3 ناراحتي منشا ميگيرد:
الف - احساس خودكمبيني
به طور نسبي هر كس در مواقعي احساس خودكمبيني ميكند. يعني شخصيت خود را در جايگاهي پايينتر از آنچه هست ميبيند و از اين نظر دچار ناراحتي ميشود يا اعتماد به نفس خود را از دست ميدهد و احساس بيارزشي ميكند.
ب - پايين بودن سطح تحمل (سرخوردگي)
يكي از علل سرخوردگي يا پايين بودن سطح تحمل، به خود رسيدن و افراط است؛ مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشي، زيادهروي در مصرف مواد مخدر و غيره. عوامل ياد شده موجب سرخوردگي نميشوند، ولي بتدريج زمينه را براي آن مهيا ميكنند. خصوصيات ياد شده در رفتار هر كس به طور نسبي ديده ميشود.
از كار كردن نهراسيد و تنها به خوب ارائه كردن آن توجه نداشته باشيد، چون هميشه قضاوت درباره كار انجام نشده، پوچ و بيحاصل است. اگر شما به ايدهآل ميانديشيد، يعني ميخواهيد هر كاري را به بهترين شكل انجام دهيد ولي نميتوانيد و طبعا ناراضي ميشويد.
نارضايتي عاملي است كه شما را از فعاليت بعدي بازميدارد و ديگر حاضر نخواهيد بود آن كار را ادامه دهيد و اين وضع در شما ابتدا به صورت بهانهجويي و سرانجام عادت ظهور خواهد كرد. شما بايد بدانيد مقصود از كار، انجام آن به نحو احسن نيست. هر كار خوب و ظاهرا بيايراد، خالي از نقص نخواهد بود.
پس سختگير نباشيد و به خود اعتماد داشته باشيد. يكي از دلايل بيعلاقگي، عدم اعتماد به نفس است، پس خود را باور كنيد.
پرتوقعي در حقيقت عامل مستقيم سرخوردگي است. دوست داريد در آزمون ادبيات انگليسي حتما نمره 20 بگيريد يا لااقل نمره 18 و 19، در غير اين صورت ترجيح ميدهيد به تحصيلتان ادامه ندهيد. اين همان پرتوقعي است كه از آن ياد كرديم و طرز فكري است كه شما را به تنبلي سوق ميدهد، زيرا ترس داريد كه توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به اين دليل كوشش و سعي لازم را به كار نميبريد، در نتيجه نسبت به كار بيعلاقه ميشويد.
هرگاه در كاري به نتيجه بالاتر از ميزان استعداد و توانايي خود فكر كنيد، بايد بدانيد به جاي اين كه به ادامه آن تشويق شويد، به بيزاري و انزجار از آن سوق داده خواهيد شد؛ چراكه توانايي شما نميتواند بيش از حد كارآييتان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتيجه كار به فعاليتهاي خود بپردازيد.
تنها اشتغال به كار، شما را از انديشههاي مزاحم نجات خواهد داد و بتدريج درمييابيد كه به سوي موفقيت گام برميداريد و در كارتان احساس بهروزي ميكنيد. شما در هر كاري كه شروع ميكنيد، بايد از پيش خودرا براي مواجهه با برخي مشكلات آماده كنيد. اين احتمال كاملا طبيعي و منطقي است. نبايد با خود بگوييد: «به علت مشكلاتي كه وجود دارد آن كار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشكلات شكيبا باشيد. به خود تلقين كنيد كه ميتوانيد آن را به شكلي دلخواه انجام دهيد. خود اين فكر به شما نيرو ميدهد كه در جهت مقصود پيش برويد.
ج - خشم
بسياري از تنبليها نتيجه خشم و پرتوقعي است؛ مثلا شاگردي از ترس مردود شدن، انجام تكاليف درسي خود را عقب مياندازد و از آن نظر كه نميتواند آن را به طور كامل انجام دهد، بهانهتراشي ميكند. مثلا تقصير را به گردن هم اتاقي خود مياندازد، استادش را مقصر ميداند كه تكليف مشكل براي او تعيين كرده است. والدينش را مقصر ميداند كه او را به مدرسه بردهاند و شب به معلمان و والدين خود احساس دشمني ميكند.
از كار كردن نهراسيد و تنها به خوب ارائه كردن آن توجه نداشته باشيد چون هميشه قضاوت درباره كار انجام نشده پوچ و بيحاصل است
به جاي اين كه از دست خود عصباني باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصيرها را به گردن ديگران مياندازد!
در بررسي آماري كه در اين مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمده تنبلي در افراد، پرتوقعي و پايين بودن سطح تحمل آنهاست كه به خصومت و تنفر آنها از اشخاص ميانجامد.
راههاي جلوگيري از تنبلي
به خود پاداش بدهيد
بزرگترين نيروي انگيزه بخش در جهان، شور و هيجان و رضايت از كاري است كه انجام ميدهيد. اگر احساس كنيد كه پاداش تلاش خود را ميگيريد انگيزهاي براي كار بيشتر به دست ميآوريد؛ اما اگر كاري كه ميكنيد هرگز به قدر كافي خوب نباشد زندگي، فعاليتي كسلكننده و بينشاط ميشود. اشخاص موفق و مقيد اغلب به دليل كاري كه ميكنند به خود امتياز ميدهند و احساس هيجان دارند.
قاطعيت نشان دهيد
خيليها به علت نداشتن قاطعيت و موافقت كردن با انجام كارهايي كه علاقهاي به انجام آن ندارند، مسامحه ميكنند. البته همه ما در مواقعي براي كمك به ديگران تن به انجام كارهايي ميدهيم كه به آن علاقهاي نداريم، اما اين خوب بودن، اگر احساس كنيد شما بايد هميشه آري بگوييد و همه را راضي كنيد، ميتواند مسالهساز شود. ممكن است بيش از حد خود را متعهد كنيد و به جاي آن كه برخوردي صادقانه داشته باشيد، تن به مسامحه دهيد.
از كلمه بايد استفاده نكنيد
تنبلها بيشتر به خود ميگويند: بايد آن نامهها را بنويسم، بايد شروع كنم. عبارتهاي بايددار معمولا موثر نيستند، زيرا احساسي از گناه توليد ميكند و در نتيجه شرايطي فراهم ميكنند كه شما از انجام آن خودداري ميكنيد. در همان لحظه كه به خود ميگوييد «بايد اين كار را بكنم» احتمالا اين انديشه را در سر داريد ...«اما حالا به انجام آن مجبور نيستم، تا فرصتي ديگر صبر ميكنم.» گاهي اوقات هر چه بيشتر به خود بگوييد كه بايد كاري صورت دهيد، انجامش به همان اندازه دشوار ميشود.
مثبت فكر كنيد
وقتي به كاري كه از انجامش طفره رفتهايد فكر ميكنيد، احتمالا ناراحت ميشويد و ترجيح ميدهيد كار ديگري بكنيد. علتش اين است كه به خود پيامهاي منفي ميدهيد و در اثر آن خود را گناهكار و شكست خورده ميبينيد. ميتوانيد برخورد با اين افكار منفي را بياموزيد تا تحت تاثير آنها قرار نگيريد. اين افكار را يادداشت كنيد. كار بسيار مهمي است.
اجازه بدهيد تكرار كنم. علت طفرهروي شما از كار اين است كه درباره آن به طرزي غيرمنطقي و غيرواقعبينانه فكر ميكنيد. وقتي از كاري اجتناب ميكنيد، هميشه درباره چيزي خود را فريب ميدهيد.
وقت مشخصي را تعيين كنيد
(مثلا چهارشنبه از ساعت 10 تا 15/10 دقيقه) و اين وقت را منحصرا به انجام كاري كه به تعويق انداختهايد اختصاص دهيد. خواهيد ديد كه همين 15 دقيقه كوشش، كل مشكل تعلل ورزي شما را از ميان برميدارد.
در به عهده گرفتن كاري كه از آن پرهيز داريد شجاع باشيد
يك عمل شجاعانه ميتواند همه ترسهاي شما را از ميان ببرد. ديگر به خود نگوييد عملكردتان بايد خوب باشد. به خاطر داشته باشيد كه نفس عمل كردن بسيار مهمتر است.
كلمات اميد، آرزو و شايد را از فرهنگ لغات خود حذف كنيد
اين كلمات ابزار به تعويقاندازي كارها هستند. هر وقت اين كلمات وارد ذهن شما ميشوند، جملات تازهاي را جانشين آنها كنيد. مثلا جمله «اميدوارم كارها رو به راه شوند> را به جمله <آن كار را عملي خواهم كرد» تبديل كنيد و اين يكي را به زبان آوريد.
نگاه دقيقي به زندگي خود بيندازيد
ببينيد اگر ميدانستيد فقط 6 ماه ديگر زنده خواهيد بود، آيا همين روشها و همين كارها را انتخاب ميكرديد؟ اگر نه بهتر است كارهايي كه «ميخواهيد» انجام دهيد، زيرا به طور نسبي هر چه داريد همين است. اگر ابديت زمان را در نظر بگيريم، 30 سال يا 6 ماه فرقي با هم ندارند. زندگي شما لحظهاي بيش نيست و تاخير در هر كاري بيمعني است.
زمان حال را با دقت بررسي كنيد
ببينيد اكنون از چه چيزي اجتناب ميكنيد و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگي مثبت و سازنده كنيد. به تعويق اندازي موجب نگراني نسبت به امري در آينده ميشود و اين نگراني جانشين زمان حال شما ميشود. اگر آن امر به صورت «اكنون» در آيد نگراني نسبت به آينده طبعا بايد از بين برود.
اگر دلتان ميخواهد دنيا تغيير كند، شكوه و شكايت نكنيد
كاري بكنيد به جاي اين كه لحظات خود را با انواع نگرانيهاي اختلالآميز نسبت به كارهاي معوق مانده بگذرانيد، با اين نقطه ضعف فلاكتبار مبارزه كنيد و پيوسته در لحظه حال زندگي كنيد. يك فرد عملكننده باشيد، نه آرزوكننده، اميدوار يا انتقادكننده.